خدمت سربازی هم به حراج گذاشته شد!

چند وقت پیش حتما تو اخبار شنیدید که طبق تصمیم هیئت دولت و ... و نتیجه گیری که بدست اومده کسانی که هشت سال از خدمت سربازی فراری بودند میتونند کارت پایان خدمت خود را به قیمت 20 الی 50 میلیون تومان از دولت تدبیر و امید خریداری کننــد!

یعنی خدمت مقدس سربازی که میگفتند همین بود ؟؟؟ اینقدر بی ارزش که حتی بشود با پول مقدسات رو خرید ؟؟ جوابگوی این سوال دولت تدبیر و امید و حامیانش باید باشه! برای ما واقعا سوال شده که چطور میشه مقدسات رو با پول خرید ؟ واقعا کدوم قشر از مردم جامعه ی ما میتونند این پول رو بپردازند و معاف از خدمت بشند ؟؟؟

پس عدالت چی میشه ؟؟

http://www.up-cnc88.ir/uploads/1423913803611.jpg

فرزندان ثروتمندان و همون آقا زاده ها که پولشون از پارو بالا میره تو خونه بشینند و جوانایی که از نظر مالی ضعیف هستن برن در مرز ها برای حفظ جان و امنیت این آقا زاده ها بجنگند و در آخر توسط گروهک هایی مثل پژاک و امثال ریگی کشته بشوند ؟؟ این واقعا چه عدالتی هستنش که اینقدر اختلاف طبقاتی ایجاد کرده ؟؟ چرا مابقی مسئولان هم سکوت کرده اند مخصوصا آنهایی که حرف از ولایت علی(ع) میزنند ! و ادعا میکنند عدالت علی(ع) در جامعه ی ما حکم فرماست ...!

آن جوانی که از خانواده فقیر است باید برود خدمت سربازی  جان و عمر خود را بگذارد تا آن جوان دیگر که از خانواده ثروتمند است برود با دوستان خود عکس سلفی بگیرد و بعد ها با برچسب آش خور به تمسخر آن سرباز ...!

چرا ظلم میکنید و این شانس شهادت و از آقا زاده ها سلب میکنید ؟؟ واقعا آقای روحانی و دولت محترمه آیا شما حاضر هستید همین مبلغ را به کسانی خدمت کرده اند بپردازید ؟واقعا به فکر اغنیا هستید یا کفگیر دولت به ته دیگ خورده است که خدمت سربازی را به حراج گذاشته اید !

پ.ن :همش فکر میکردم سربازی دوسال است ..،نمیدانستم عمر یک جوان است ...!

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی قاسمپور
تاریخ : پنج شنبه 30 بهمن 1393
پاهایش را داد تا تو را اینگونه نبیند مگر او جوان نبود ..؟؟

شهید مطهری : حجاب مانند اولین خاکریز جبهه است ، که دشمن برای تصرف سرزمینی حتما باید اول از آن را بگیرد ! یکی از رزمنده ها رو آماده کرده بودند برای مصاحبه ازش اسمشو پرسیدند نگفت ! مجری پرسید جوان چرا اسمت رو نمیگی ، گفت نمیخواهم بعد شهادتم اسمی از من اینجا بماند! سوالتان را بپرسید ؟

مجری گفت انگیزه ی شما از اومدن به جبهه و جنگ و فدا کردن خود در این راه چیه :؟ زیبا جواب داد میگفت همان یک سیلی که مادرمان حضرت زهرا (س) خورد برایمان بس بود ما آمده ایم تا دیگر آن وقایع تکرار نشود ! من آمده ام تا از حجاب ناموس کشورم دفاع کنم ! تا نکند فردای قیامت شرمنده ی مادرمان شویم ! اولین خاکریز دفاعی ما چادر خواهران و مادرانمان است !

سال ها گذشت ،نسل ها جای خود را به نسل دیگر دادند و ما الان میخوایم اینطور جواب اون شهید رو بدیم ! برادر عزیز دست شما درد نکنه که بخاطر ناموس کشورت خون خودتو فدا کردی ،دست شما درد نکنه که از جوانیت گذشتی تا غمی که یکبار برایمان از سوی حضرت زهرا (س) تحمیل شد دوباره تکرار نشود !

http://www.up-cnc88.ir/uploads/1423862731781.jpg

اما من میگویم یک جوان دغدغه مند : تو به امید آن رفتی که انتقام سیلی مادرت زهرا س را بگیری اما هم اکنون در کشورت هر روز هزاران دختر، همان هایی که تو بخاطر عفت آنها رفتی، هزاران سیلی بدتر از آن سیلی را به مادرت میزنند ، حتی نمیگذارند داغی سیلی قبل از بین برود پشت سر هم سیلی میزنند !

تو رفتی تا به دشمن نشان دهی که اگر بخواهند به اعتقادات ما نزدیک بشوند باید از روی جنازه های ما رد بشود ! اما هم اکنون خون شما زیر پای همان ناموسی که بخاطرش رفتی لگد مال میشود، تو رفتی و از تو فقط یک اسم ماند ، و آن هم "شهید " که آن هم به لطف روشنفکران دشمن زده به سهمیه و ریشه ی فساد و ... معنی میشود ! ننگ بر این زندگانی ننگ ...

پ.ن : آنها هم جوان بودند ، آنها هم آرزو داشتند ، آنها هم دوست داشتند ازدواج کنند ،خوش باشند و آزاد ، آنها قید جوانی خود را زدند تا ما جوانی کنیم اما ما ناجوانمردانه جواب آنها را دادیم ... !شهدا شرمنده ایم

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی قاسمپور
تاریخ : پنج شنبه 30 بهمن 1393
کاش ولتناین ما هم مثل شهدا بود

چند روز دیگه روز ولنتاین غریبه ها میرسه ...! روزی که هرکی از راه میرسه به معشوقش یه هدیه میده ، و یه گفت و شنودی دارند ،اصلا به روزش کار ندارم اینکه این روز اصلا به ما ایرانی ها تعلق داره،نداره تقلیدی هستش ،نیستش و ... اینا همش به کنار ! ولی بعضی وقتا دلم میخواد مطابق به اتفاقات زمان حرف دلم رو بزنم ! حرف دلم به سبک یه بچه ولایتی حرف دل به سبک یه عاشق بی لیاقت !

مجروح شده بود حسابی توان بدنش کم شده بود ! اجبار بود سرم باید به بدنش وصل بشه تا بتونه انرژیشو بدست بیاره ،وقت نماز رسید رو به بچه ها کرد و گفت یکی بیاد زحمت این سرم مارو بکشه ما یه دو کلام با عشقمون حرف بزنیم، همه بچه ها تعجب کردند ، ای بابا این رفیق ما هم از این عشق بازیا میکنه و ما خبر نداشتیم همه چشم دوخته بودن بهش ببینن میره سر باجه تلفن که حرف بزنه یا ...

http://www.up-cnc88.ir/uploads/1423596283561.jpg

وضو گرفت و سرم رو داد دست یکی از رزمنده ها،بسم الله گفت و شروع کرد به اقامه ی نماز ،خیلی با احساس و آرامش نماز میخوند،حسابی با عشقش داشت گپ میزد تو حس و حال خاصی فرو رفته بود!انگار اصلا روی زمین نبود داشت تو آسمونا سیر میکرد ! بچه ها هم حسودیشون گل کرد و همه بلند شدند برای وضو و گفت و گو با معشوقه...!

مطلبو که میخوندم خیلی حسرت خوردم ، معشوقه ی اون بچه ها کجا و معشوقه جوانای دوره زمانه ی ما کجا ؟ اونا با خالقشون با روحشون عشق بازی میکردند و جوانای ما ...! گاهی وقتا یه تلنگر خیلی واجبه برای ما تا بیدار بشیم از این زندگی محدود عمر ما اونقدری نیست که بتونیم همه ی لحظات خوش رو تجربه کنیم !

شاید بهتر باشه بهترین لحظه ی زندگیمون رو با معشوقه ی اصلی بگذرونیم که فرج ما در همون هستش نه غیره...! کاش بعضی وقتا اینو درک کنیم بهترین معشوقه ی با لیاقت ما فقط خـــدا هستش نه بنده ی خدا!

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی قاسمپور
تاریخ : چهار شنبه 22 بهمن 1393

یوقتایی هست واقعا لازمه یه مقایسه ای بین زمان گذشته و زمان حال صورت بگیره تا بعضی ها حساب کار دستشون بیاد که واقعا این تکامل تدریجی که داشتن به نفع اونها بوده، یعنی یطورایی تونسته به اونا کمک کنه تا سر به راه تر باشند ! یا نه بر اثر کوته فکری با پسرفت مواجه شدن !

مسلما خیلی وقتا خیلی جاها اگه مدرسه دخترونه ای دیده باشید صد در صد یه 70 تا پسرم کنارش دیدید! یکی با موتور یکی با ماشین یکی با دوچرخه یکی دست خالی خلاصه هر جوری هست خودشون رو بقول خودشون به اون مکان مقدس میرسونن!

چند وقت پیش بود ما با یه بنده خدایی داشتیم از جایی رد میشدیم شانسا مسیرمون از کنار یه مدرسه دخترانه بود ! اونقدری که ما اونجا پسر دیدیم تو مدرسه پسران این همه پسر رو با شور و فعالیت یجا ندیده بودیم ! دیگه نزدیک بود به دوگانگی برسیم راجب اینکه اونجا واقعا مدرسه دخترانه هستش یا پسرانه !

http://www.up-cnc88.ir/uploads/1423050854821.jpg 

قدیما یه خانواده اگه یه پسر داشت و 5 تا دختر انگار دنیا رو بهشون داده بودی ، چون اون یه پسر واقعا اونقدری مرد به بار می اومد که میتونست همه ی خانواده رو از نظر رفاه و اسایش و مالی تامین کنه !

الان یه خانواده فقط یه تک پسر داره پدر و مادر هر چقدر کار میکنند نمیتونن مخارج اون یه پسرو تامین کنند ! پسره هم که ماشالله اندازه یه خانواده پر جمعیت سوخت و ساز داره!

پ.ن :

قدیما پسرا از مدرسه فرار میکردن بدون اجازه خانواده میرفتن جبهه،خواب رو به دشمن حروم کرده بودند !مرد بودن بخدا !حالا پسره از مدرسه فرار میکنه باید جلو مدرسه دخترونه پیداش کنی !! تازه 90% با موتور میخورن زمین !!!

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی قاسمپور
تاریخ : چهار شنبه 15 بهمن 1393

عملیارت رمضان بود بچه ها همه آماده بودن تا یک عاشورای دیگه رو رقم بزنن عملیات شروع شد آروم آروم جلو رفتن چند ساعت بعد به میدان مین رسیدن ،یه میدان وسیع و گسترده که پر بود از مین هایی که دشمن بعث کار گذاشته بود چاره این نبود باید چند نفر داوطلب میشدن و معبرو باز میکردند اما کیا میخواستن اینکارو کنن هنوز مشخص نبود ! وقت داشت از دست میرفت که بالاخره 20 نفر از رزمنده ها قبول کردن رد بشن و معبر رو باز کنند !

با ذکر "یا حسین " قدم در میدان گذاشتن و پیش رفتن تک تکشون جلوی چشم همه پرپر شدند همه رزمنده ها اشک از چشم هاشون جاری شد ... خالص پرکشیدن و رفتند تا امروز ما باشیم و دنیای نامرد ...

 

شرایط تغییر کرده میدان مین ها و جبهه ها هم تغییر کرده اگه اون زمان داوطلب میشدن برای رفتن روی مین و شهادت و کمک به عملیات امروز هم داوطلب میشن برای بی بند و باری و باران لایک ...!

لباسای شیک خودشو میپوشه یکم دامنو کوتاه تر میکنه یکمم روسری رو شل میکنه یکمم عشوه اضافه میکنه و بالاخره آماده میشه و میره جلو دوربین ، و چند ساعت بعد هزاران لایک به جسم برهنه و فروخته شدش چسبونده میشه ..!

یکی گره روسریشو شل کرد رفت جلو دوربین واسه لایک .../

یکی بند پوتینش و سفت کرد رفت روی مین واسه خاک.../

پ.ن: اندکی تامل کافیه ... لطفا انتشار بدید نیاز به اجازه هم نداره ...(فقط دوست داشتید منبع رو ذکر کنید!)

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی قاسمپور
تاریخ : چهار شنبه 15 بهمن 1393

این چند روز حسابی شاهد جنگ روانی-مجازی رسانه ها فرصت طلب تخریبچی بودیم که تو هر فرصتی که بدست می آوردند برای پوشاندن اشتباهاتی که از سوی خودشون وحامیانشون به وجود اومده دست به تخریب،توهین و تهمت به دولت مردان ماقبل میزدند ! یکی از همین تخریب ها شامل آقای احمدی نژاد شد ! مردی که تا بود مبارزه بود اما الان جز توهین و تخریب و سازش چیز دیگری نیست !

سایت های اصلاح طلب روزنامه ها و نشریه های اصلاح طلب بدون هیچ وقفه ای پشت سر هم تیتر میزنند !حرف های بی پایه به اوج خود رسیده با اسم دلنوشته تخریب میکنند با اسم روشنفکری تهمت میزنند و با اسم اصلاح طلب بودن خود را فرشته ی وحی نمایان میکنند ! 

از اغاز انقلاب تا کنون همینطور بوده اول از امام شروع کردند سپس از رجایی بعد آوینی و بعد همت و باکری بعد شهید دیلم و بعد و بعد ... تا رسید به احمدی نژاد و بعد سعید جلیلی ...! میگویند احمدی نژاد آنقدر اشتباهات داشته که کشور رو کلا به فساد و تباهی کشانده گفتم قبول یکیشو نام ببرید :گفتند بابک زنجانی گفتم آهان همونی که چندو وقت پیش اقای روحانی از او قدر دانی کرد ؟؟؟ گفتند : اختلاس : گفتم آهان همونی که کرسنت به بار آورد ... !آن هم چند برابر اختلاس ها...!

گفتند گرانی : گفتم آهان همونی که اصلاح طلب ها در دوران احمدی نژاد احتکار میکردند تا به اقتصاد آن دولت ضربه بخورد و بد نام شود و بعد ها در قاب سبد کالا به مردم پس دادند...!

http://www.up-cnc88.ir/uploads/1422442026351.jpg

دیگر چیزی نگفت ! گفتم برو خسته نباشید! از آغاز انقلاب تا کنون خسته نشدید از بس در مسیر انقلابی ها سنگ انداختید ! احمدی نژاد معصوم نبود که اشتباه نداشته باشد ، قبول!!! داشت دل ما رو هم کم نشکست اما نقطه سیاه کارنامه ی او در مقابل کارنامه ی شما شاید به اندازه نوک سوزن باشد!

احمدی نژاد مرد بود شجاع بود مقتدر بود و از همه مهم ترمردمی بود ! اشتباهات زیاد داشت در مقابل رهبری ایستاد دو سال آخر سرکش شد اما اما : هیچوقت هیچوقت حرف های رهبرش را تخریب نکرد هیچوقت به مردمش توهین نکرد (خس و خاشاک هم که میگفت مشخص بود منظورش به کدام دسته بود) ! شاید اینطور بگویم احمدی نژاد از نسل همان رجایی ها بود آنقدر تخریبش کردند، ترورشخصیتش که دیگر نای تحمل نداشت ...!

پ.ن : شاید این تخریب ها بخاطر سر آمد دولت یازدهم است شاید خیال میکنند که ممکن است با این عملکردی که داشتند دوره ی بعد باز هم یکی مثل احمدی نژاد ها روی کار آید معلوم نیست شاید... زیاد است ... !

پ.ن2: این پست به هیچ وجه به معنی حمایت نیست فقط وقتی دیده شد چقدر ناجوانمردانه دست به تخریب زدن وظیفه تلقی شد تا ما هم حرفی بزنیم !

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی قاسمپور
تاریخ : سه شنبه 14 بهمن 1393