عملیارت رمضان بود بچه ها همه آماده بودن تا یک عاشورای دیگه رو رقم بزنن عملیات شروع شد آروم آروم جلو رفتن چند ساعت بعد به میدان مین رسیدن ،یه میدان وسیع و گسترده که پر بود از مین هایی که دشمن بعث کار گذاشته بود چاره این نبود باید چند نفر داوطلب میشدن و معبرو باز میکردند اما کیا میخواستن اینکارو کنن هنوز مشخص نبود ! وقت داشت از دست میرفت که بالاخره 20 نفر از رزمنده ها قبول کردن رد بشن و معبر رو باز کنند !

با ذکر "یا حسین " قدم در میدان گذاشتن و پیش رفتن تک تکشون جلوی چشم همه پرپر شدند همه رزمنده ها اشک از چشم هاشون جاری شد ... خالص پرکشیدن و رفتند تا امروز ما باشیم و دنیای نامرد ...

 

شرایط تغییر کرده میدان مین ها و جبهه ها هم تغییر کرده اگه اون زمان داوطلب میشدن برای رفتن روی مین و شهادت و کمک به عملیات امروز هم داوطلب میشن برای بی بند و باری و باران لایک ...!

لباسای شیک خودشو میپوشه یکم دامنو کوتاه تر میکنه یکمم روسری رو شل میکنه یکمم عشوه اضافه میکنه و بالاخره آماده میشه و میره جلو دوربین ، و چند ساعت بعد هزاران لایک به جسم برهنه و فروخته شدش چسبونده میشه ..!

یکی گره روسریشو شل کرد رفت جلو دوربین واسه لایک .../

یکی بند پوتینش و سفت کرد رفت روی مین واسه خاک.../

پ.ن: اندکی تامل کافیه ... لطفا انتشار بدید نیاز به اجازه هم نداره ...(فقط دوست داشتید منبع رو ذکر کنید!)




|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : علی قاسمپور
تاریخ : چهار شنبه 15 بهمن 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: